13 آبان 140365 بازدید

رویداد «کارنیج مطلق» (Absolute Carnage) چگونه شکل گرفت؟

رویداد کارنیج مطلق از جمله داستان‌های جذاب و پرهیجان دنیای مارول است که از دل کمیک‌های این جهان برخاسته و به محبوبیت شخصیت‌هایی مانند ونوم و مرد عنکبوتی کمک بسیاری کرده است. این داستان با حضور کلتوس کسدی، که قبلاً سیمبیوت کارنیج را به تن کرده بود، آغاز می‌شود. پس از پیوند خوردن با باقی‌ماندهٔ سیمبیوت به نام گرندل که تحت سلطهٔ کنال، خدای باستانی سیمبیوت‌ها، قرار دارد، کسدی تبدیل به کارنیجی قدرتمندتر از همیشه شده و به دنبال تمام کسانی است که تا کنون میزبان سیمبیوت‌ها بوده‌اند. در این مقاله به داستان ها و رویدادهایی که لازم است قبل از رویداد کارنیج مطلق بدانید می‌پردازیم.

این رویداد مسیر جذابی را در دنیای کمیک مارول ایجاد می‌کند و داستانی هیجان‌انگیز از پیوند‌های ژنتیکی، انتقام و کشتار را بازگو می‌کند. در اینجا برای طرفداران این مجموعه، به آثاری مانند لگو مارول و اکشن فیگورهای مرد عنکبوتی اشاره می‌کنیم که به تجربهٔ عمیق‌تری از دنیای مارول کمک می‌کنند. اگر از هواداران مرد عنکبوتی هستید و علاقه به لگوهای مارول یا اکشن فیگور مرد عنکبوتی دارید، پیشنهاد می‌کنیم نگاهی به صفحه لگو مرد عنکبوتی و اکشن فیگورهای مارول بیندازید.

مهم‌ترین بخش این کمیک برای درک کارنیج مطلق، توضیح اریجین کنال، خدای سیمبیوت‌هاست؛ موجودی که برای مقابله با سلستیال‌ها در ابتدا شمشیری به نام "تمام-سیاه" ساخت که اولین نسل سیمبیوت‌ها محسوب می‌شود. کنال به ایجاد همزیستی میان سیمبیوت‌ها و موجودات پایین‌تر پرداخت و به این ترتیب، جامعه‌ای از سیمبیوت‌ها تشکیل داد که خود در مرکز آن بود.

چه کمیک‌هایی را قبل از خواندن کارنیج مطلق باید خواند؟

در شماره‌های ۱ تا ۶ از سری جدید ونوم، نویسنده دانی کیتس و طراح رایان استگمن تاریخچهٔ سیمبیوت‌ها را از نو تعریف کردند. این بازنویسی جذاب، بسیاری از منتقدان را به این نتیجه رساند که لقب "بهترین سری کمیک‌بوک‌های سال ۲۰۱۸ مارول" شایستهٔ این عنوان است.

1- آرک اول سری جدید کمیک های ونوم

یکی از محورهای مهم این داستان، اریجین کنال، خدای سیمبیوت‌هاست؛ موجودی که قدمتش به پیش از خلق این جهان بازمی‌گردد. کنال در مقابله با سلستیال‌ها، که به قلمرو او تجاوز کرده بودند، شمشیری به نام تمام-سیاه ساخت که بعدها به عنوان نخستین سیمبیوت شناخته شد. او تصمیم گرفت تا از سیمبیوت‌هایش برای مبارزه با نور و موجودات روشنایی استفاده کند.

در نهایت، کنال شکست خورد و در سیاره‌ای دورافتاده محبوس شد. در این زمان، نقشه‌ای برای ایجاد همزیستی بین سیمبیوت‌هایش و موجودات پایین‌تر از خود کشید و جامعه‌ای از سیمبیوت‌ها به وجود آورد که او در مرکز آن قرار داشت و کاملاً بر افکارشان کنترل داشت. او سپس سیمبیوت‌های خود را به شکل موجوداتی اژدها مانند به کهکشان‌های دیگر فرستاد تا با نور بجنگند.

این نکات تاریخی به جذابیت داستان کارنیج مطلق اضافه می‌کنند و برای طرفداران مارول، فرصتی عالی فراهم می‌آورد تا با تاریخچه و داستان شخصیت‌های سیمبیوتی مانند ونوم و کارنیج بیشتر آشنا شوند. برای عمق‌بخشی بیشتر، می‌توانید از محصولات مرتبط مانند لگو مارول، لگو مرد عنکبوتی، و اکشن فیگور کارنیج بازدید کنید تا به شکل خلاقانه‌تری این داستان‌ها را بازسازی کنید.

کنال پس از مدتی که به شکست در برابر نور انجامید و او را در سیاره‌ای دورافتاده گرفتار کرد، نقشه‌ای جدید در سر پروراند. او تصمیم گرفت با پیوند زدن سیمبیوت‌های خود به موجودات ساده‌تر، همزیستی میان آن‌ها و سیمبیوت‌ها را ایجاد کند. به این ترتیب، کنال جامعه‌ای از سیمبیوت‌ها را پدید آورد و خود در مرکز این جامعه، کنترل کاملی بر افکار و اعمال آنان داشت.

کنال سپس این مخلوقات سیمبیوتی، که اغلب به شکل اژدها بودند، را به کهکشان‌های دوردست فرستاد تا به مبارزه با نور ادامه دهند و مأموریت او را در نابودی روشنایی در سراسر کیهان پیش ببرند.

وقتی که نوبت به زمین رسید، اژدهای کنال، که با نام «گرندل» نیز شناخته می‌شد، با قدرت ثور، خدای صاعقه زمین‌گیر شد. نیروی صاعقه‌ای که ثور آزاد کرد، توانست ارتباط کنال با مخلوقات سیمبیوتی‌اش را مختل کند. در نتیجه، این سیمبیوت‌ها از کنترل کنال خارج شدند و شروع به پیوند خوردن با موجودات مختلف کردند. تأثیر این پیوندها باعث شد که آن‌ها علیه کنال شورش کنند و او را به زندان خودساخته‌اش بکشانند.

این سیمبیوت‌ها کنال را به مرکز سیاره‌ای به نام کلینتار تبعید کردند؛ سیاره‌ای که جامعه‌ای از سیمبیوت‌ها را تشکیل می‌داد و به‌قدری بزرگ بود که مانند یک سیاره به‌نظر می‌رسید. کنال در واقع در مرکز این جامعه عظیم سیمبیوتی، که خودش به‌دست خود ساخته بود، زندانی شد. این اتفاق که به هزاران سال پیش برمی‌گردد، باعث شد که سیمبیوت‌ها مستقل از کنال به حیات خود ادامه دهند و با موجودات مختلف پیوند بخورند.

در حال حاضر، کنال هنوز به طور کامل در دنیای کنونی حضور ندارد؛ بلکه آنچه که از او می‌بینیم، سیمبیوتی است که به وسیله کنال اصلی هدایت می‌شود و به نوعی نماینده او در جهان است. کنال برنامه دارد که دوباره با اژدهای خود، از کلینتار فرار کند و نبرد خود با نور و روشنایی را آغاز کند، و این بار، مقصد بعدی او زمین خواهد بود.

اما در این مسیر، سیمبیوت ونوم با کمک رکس با کنال مقابله کرد. آن‌ها با پیوند قدرت‌هایشان، وارد نبردی طاقت‌فرسا با اژدهای کنال شدند و موفق شدند او را از بین ببرند. این نبرد شدید منجر به صدمات جدی به سیمبیوت ونوم شد، به طوری که دیگر نه صدایی داشت و نه شخصیتی از خود، و به نوعی به خاموشی رفت.

2- آرک دوم سری جدید کمیک های ونوم

اگر آرک قبلی به بازنویسی تاریخچه سیمبیوت ونوم پرداخت، این آرک رابطه عمیق‌تر و تاریک‌تر ادی براک و سیمبیوت را به‌طرز عجیبی تغییر می‌دهد. در این داستان متوجه می‌شویم که سیمبیوت ونوم برای کنترل بیشتر روی ادی، خاطرات او را تحریف کرده و او را در شبکه‌ای از دروغ‌ها نگه داشته است. به عنوان مثال، ادی درمی‌یابد که هیچ‌گاه خواهری به نام "مری" نداشته و هیچ‌کدام از نزدیکانش به سرطان مبتلا نبوده‌اند؛ بلکه سیمبیوت ونوم این دروغ‌ها را به او القا می‌کرده تا نیاز او به پیوند با سیمبیوت قوی‌تر شود و از او جدا نشود. این پیچش داستانی واکنش‌های بسیاری از هواداران را برانگیخت و بحث‌های زیادی در دنیای کمیک به‌وجود آورد.

در این آرک، بیشتر با گذشتهٔ تاریک ادی براک آشنا می‌شویم و متوجه می‌شویم که او در دوران جوانی، در حالی که مست بوده، با خودرو پدرش تصادفی مرگبار با کودک همسایه داشته و سهواً او را کشته است. این حادثه باعث شد تا پدرش، برای آزادی و تأمین هزینه‌های حقوقی و درمانی، تمام دارایی خود را از دست بدهد و ورشکسته شود. همین تجربه تلخ نیز تأثیر بزرگی بر ونوم گذاشته و در آینده او را به محافظی برای بی‌گناهان تبدیل کرده است.

از طرفی، داستان با افشای هویتی غافل‌گیرکننده دربارهٔ "دیلان براک"، که به عنوان برادر کوچک‌تر ادی شناخته می‌شد، مخاطب را شگفت‌زده می‌کند. مشخص می‌شود که دیلان در واقع پسر ادی و "آنه وینگ" است، کسی که زمانی به She-Venom نیز تبدیل شده بود. با این‌که ادی از حقیقت آگاه است، اما هنوز شجاعت کافی برای گفتن این واقعیت به دیلان را ندارد.

این آرک اگرچه مستقیماً به رویداد کارنیج مطلق مرتبط نیست، اما تحولات شخصیتی عمیقی را برای ادی براک و ونوم به همراه دارد که برای درک بهتر ماجراهای آینده، دانستن آن‌ها ضروری است.

3- عناوین «سرگذشت ونوم» (Web of Venom)

عناوین Web of Venom در دنیای کمیک‌های مارول به‌عنوان بخش‌هایی تکمیلی برای داستان‌های اصلی ونوم خلق شده‌اند. این تک‌شماره‌ها در قالب داستان‌های مستقل، زوایای مختلفی از دنیای تاریک و هیجان‌انگیز ونوم را پوشش می‌دهند و به غنای دنیای او در پس دنیای عنکبوتی می‌افزایند. تاکنون، پنج عنوان با نام سرگذشت ونوم به انتشار رسیده‌اند که در ادامه آن‌ها را مرور می‌کنیم:

«سرگذشت ونوم: ویتنام»

همانطور که در آرک اول گفته شد در داستان نخست از سری جدید ونوم (جلدهای ۱ تا ۶)، برای اولین بار با سیمبیوتی مواجه شدیم که پیشینه‌اش به هزاران سال پیش و زمانی بازمی‌گردد که در قالب یک اژدهای باستانی به زمین حمله کرد. این موجود توسط کنال، خدای تاریکی، فرستاده شده بود اما در رویارویی با ثور شکست خورد و از آن زمان در زمین مدفون شد. این فلش‌بک، پیش‌زمینه‌ای را به خواننده ارائه می‌دهد که درک عمیق‌تری از منشا قدرت‌های سیمبیوت ونوم و نقش قدیمی او در داستان‌های مارول ایجاد می‌کند. سال‌ها بعد، سازمان شیلد بقایای این سیمبیوت باستانی را یافت و آن را برای پیوند زدن به سربازان زخمی جنگ ویتنام استفاده کرد.

یکی از این سربازان، رکس استریکلند، تحت همین آزمایشات قرار گرفت و به نیرویی ویژه تبدیل شد که از سیمبیوت برای اهداف جنگی بهره می‌برد. این شماره، جزئیات دقیق این ماجرا را روایت می‌کند و برای کسانی که جلد اول را خوانده‌اند، تکمیل‌کننده‌ی خطوط داستانی مهمی است که به درک بهتر گذشته‌ی تاریک ونوم کمک می‌کند.

نکته جالب این شماره، حضور افتخاری ولورین است که با ورود ناگهانی‌اش، بر جذابیت و پیچیدگی داستان می‌افزاید. این بخش از داستان اگرچه برای ادامه‌ی سری ونوم و درک رویداد کارنیج مطلق ضروری نیست، اما کمک می‌کند تا خوانندگان ارتباطات پیچیده‌تر میان شخصیت‌ها و سرگذشت سیمبیوت‌ها را بهتر درک کنند و از روایت چندلایه آن لذت بیشتری ببرند.

«سرگذشت ونوم: تولد مجدد کارنیج»

در شمارهٔ ۷ از سری جدید ونوم، شاهد دزدیده شدن نمونهٔ ژنتیکی باقی‌مانده از گرندل (اژدهای باستانی تحت کنترل کنال) از آزمایشگاه میکر توسط افرادی ناشناس هستیم. به‌زودی مشخص می‌شود که این افراد به فرقه‌ای تعلق دارند که کنال را می‌پرستند و تصمیم دارند از سیمبیوت گرندل برای احیای کلتوس کسدی، همان کارنیج بدنام، استفاده کنند. به همین منظور، سیمبیوت گرندل با جسد کلتوس کسدی پیوند زده می‌شود و او را دوباره به زندگی بازمی‌گرداند. این بازگشت کارنیج، فضای جدیدی را برای دنیای سیمبیوت‌ها رقم می‌زند که خط داستانی تازه و هیجان‌انگیزی را در پی دارد.

ابتدا، شاهد ظاهر جدید کلتوس هستیم که سیمبیوت گرندل را به تن کرده و با حضورش ترسی قدیمی را زنده می‌کند. اما داستان به اینجا ختم نمی‌شود؛ زمانی که اسکورن، یکی از میزبانان پیشین کارنیج، توسط کلتوس بلعیده می‌شود، او سیمبیوت جدیدش را با ویژگی‌های ظاهری کارنیج کلاسیک و وحشی درمی‌آورد. از این به بعد، این موجود جدید که تلفیقی از سیمبیوت‌های کارنیج و گرندل است، نام دارک کارنیج را به خود می‌گیرد.

این شماره قطعاً یکی از مهم‌ترین پیش‌درآمدهای رویداد کارنیج مطلق است و نقش بزرگی در فهم خط داستانی آن ایفا می‌کند. در واقع، این نسخه به‌طور کامل نشان می‌دهد که چگونه کارنیج از شکل قدیمی خود فراتر می‌رود و به تهدیدی بسیار عظیم‌تر و مرگبارتر تبدیل می‌شود. اگر به دنبال فهم بهتر و کامل‌تر از داستان کارنیج مطلق هستید، این شماره به‌شدت توصیه می‌شود.

همچنین این صحنه میتواند به زودی در دنیای سینمایی مارول به نمایش درآید و یکی از اقتباس های آینده مرد عنکبوتی و ونوم باشد. خرید لگو مرد عنکبوتی

«سرگذشت ونوم: رهاشده»

پس از درگیری ونوم با اژدهای باستانی در شماره ۶، سیمبیوت ونوم به شدت آسیب می‌بیند و دیگر از خود صدایی یا شخصیتی ندارد. در این حالت، او به عنوان یک ارگانیزم فضایی، در شمایل یک سگ از ادی براک محافظت می‌کند. این تغییر وضعیت نشان‌دهندهٔ نوعی وابستگی جدید و در عین حال ضعف ونوم است که به واسطهٔ آسیب‌هایش دیگر نمی‌تواند مانند گذشته فعال باشد.

در ادامه داستان، ما با تونل‌های زیرزمینی مواجه می‌شویم که پر از حجم زیادی از سیمبیوت دارک کارنیج است. کلتوس کسدی، به عنوان آنتاگونیست اصلی، با پیوند دادن این سیمبیوت‌ها به افراد عادی مثل بی‌خانمان‌ها و کارگران، پیامی برای ادی براک ارسال می‌کند. این روش او نه تنها تهدیدی برای ادی به شمار می‌آید، بلکه نشان‌دهندهٔ نفوذ و قدرت کارنیج در گسترش وحشت و ترس است.

علاوه بر این، مشاهدهٔ حیواناتی مانند موش‌ها که به سیمبیوت دارک کارنیج آلوده شده‌اند، به عمق خطرناک‌تر این تهدید می‌افزاید. این عنوان به‌واقع داستانی کلیدی برای درک بهتر رویداد کارنیج مطلق محسوب می‌شود و تحولات جدیدی را در دنیای سیمبیوت‌ها و همچنین رابطهٔ ادی براک و ونوم ایجاد می‌کند.

«سرگذشت ونوم: فرقهٔ کارنیج»

در این داستان تکان‌دهنده و مهیج، شاهد عمق تازه‌ای از تاریکی در دنیای اسپایدرمن هستیم که شاید مشابهش را تا به حال ندیده باشید! میستی نایت، شخصیت بی‌باک و کارکشته، از سوی مقامات بالا مأمور می‌شود تا «جان جیمسون» (پسر جی. جوناه جیمسون) را در شهری که به‌وسیله کارنیج و فرقهٔ شیطانی او در داستان Carnage U.S.A تخریب شده بود، پیدا کند. این شهر که حالا در تسخیر فرقه کارنیج است، با فضایی دلهره‌آور و ترسناک پر شده و میستی را با تهدیدهای جدیدی روبه‌رو می‌کند.

کلتوس کسدی یا همان دارک کارنیج، به‌طرز وحشیانه‌ای در حال شکار تمام شهروندان دورتون است که طی حوادث Carnage U.S.A به سیمبیوت کارنیج آلوده شده بودند. این افراد، حامل کُدکس (Codex) ژنتیکی سیمبیوت در بدنشان هستند، و کلتوس بی‌رحمانه برای کامل کردن قدرت سیمبیوت جدیدش، ستون فقرات آن‌ها را از بدنشان جدا می‌کند. این جنایت‌های وحشتناک، نمایشی بی‌پرده از وحشیگری کارنیج و فرقهٔ او ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد که دارک کارنیج در مسیر تبدیل شدن به نیرویی کامل و شکست‌ناپذیر است.

این شماره، با عمق بخشیدن به داستان و تهدید دارک کارنیج، یکی از سنگین‌ترین و جذاب‌ترین پیش‌درآمدها برای رویداد کارنیج مطلق به شمار می‌رود و به شکلی مؤثر فضای رعب‌آور و خفقان‌آور این ماجرا را برجسته می‌کند.

«سرگذشت ونوم: آتش جهنمی»

«کمپانی ونوم» (Venom Inc.) کراس‌اُوری بود که سال گذشته و در کمیک‌های اسپایدرمن و ونوم چاپ شد. این داستان، یکی از آن بخش‌های تیره و تلخ در دنیای سیمبیوت‌هاست که زندگی اندی بنتون پس از ماجرای Venom Inc. و از دست دادن سیمبیوت خود را بررسی می‌کند. در این شماره، اندی پس از ماجراهای دردناک و از دست دادن سیمبیوت مانیا، هنوز درگیر کابوس‌هایی است که او را به‌طور دائم آزار می‌دهند و زندگی‌اش را مختل کرده‌اند. در این شرایط، او تصمیم می‌گیرد تا بالاخره راز تلخ گذشته‌اش را برای عمه‌اش فاش کند. اما درست زمانی که به خانه می‌رسد، متوجه حضور شخصی شوم می‌شود: کارنیج در خانه منتظر اوست!

کارنیج به دنبال نمونه ژنتیکی سیمبیوت مانیا یا همان کُدکس است و برای به دست آوردن آن به خانه عمهٔ اندی رفته است. کارنیج، بی‌رحمانه عمهٔ اندی را از بین می‌برد و سپس او را تا پارکی در نزدیکی خانه دنبال می‌کند. اندی که در چنگال ترس و خشم است، با استفاده از نشان جهنمی (Hell-Mark) که از شیطان مارول یعنی مفیستو به دست آورده، گروهی از هیولاهای شیطانی، موسوم به Monsters of Evil، را احضار می‌کند تا به کمک او بیایند.

نبردی حماسی و پرتنش میان کارنیج و این هیولاها رخ می‌دهد، اما حتی این موجودات شیطانی هم توان مقابله با قدرت وحشیانه کارنیج را ندارند و یکی پس از دیگری از پای در می‌آیند. نشان جهنمی که می‌بیند جان اندی در خطر جدی قرار گرفته، به‌طور خودکار او را از میدان نبرد فراری داده و به نیویورک تله‌پورت می‌کند.

در نهایت، اندی به سراغ ادی براک می‌رود تا او را از تهدید جدید و قدرت مهیب کارنیج مطلع کند. این داستان، نه‌تنها نشان می‌دهد که کارنیج تا چه اندازه بی‌رحم و توقف‌ناپذیر است، بلکه به‌خوبی آشفتگی‌های روحی و روانی اندی پس از دست دادن سیمبیوت خود را نیز به تصویر می‌کشد.

کمیک تک‌شماره‌ای «مردعنکبوتی/ ونوم» مخصوص FCBD:

این تک‌شماره ویژه روز کمیک‌بوک رایگان، مقدمه‌ای فوق‌العاده برای ورود به رویداد کارنیج مطلق است. داستان اول، که در جهان ونوم جریان دارد، لحظات خونسرد و وحشیانه‌ای از کلتوس کسدی را به تصویر می‌کشد. او با یک نقشه زیرکانه و به کمک سیمبیوت‌ خود، ظاهری شبیه به ادی براک به خود می‌گیرد تا دستگیر شده و وارد زندان شود. در آنجا، او بی‌رحمانه لی پرایس را به قتل می‌رساند و سپس از زندان فرار می‌کند. این قتل و نقشه حساب‌شده، نشانه‌های آغازین رویداد کارنیج مطلق را رقم می‌زند.

در ادامه، کلتوس با نگاهی شکارچیانه به مردعنکبوتی که بدون آگاهی از ماجرا، در حال تاب خوردن در سطح شهر است، چشم می‌دوزد و شروع رسمی تعقیب و شکار کارنیج رقم می‌خورد.

با توجه به این رویدادها، این کمیک به‌نوعی حکم شمارهٔ صفر کارنیج مطلق را دارد. اگر قصد دارید رویداد کارنیج مطلق را از ابتدا دنبال کنید و از تمامی جزئیات سر در بیاورید، حتماً این کمیک را مطالعه کنید.

4- هرکس یک هدف است (Everyone is a Target)!

تا اینجا کمیک های اصلی این رویداد را دیدیم، اما در ماه‌های ژوئن و جولای، مارول خلاقانه از روشی مشابه صحنه‌های پس از تیتراژ در فیلم‌های MCU استفاده کرد تا هیجان رویداد کارنیج مطلق را بین خوانندگان کمیک تقویت کند. در انتهای چندین کمیک نامرتبط با دنیای سیمبیوت‌ها، مانند سری Invaders و Immortal Hulk، یک صفحه اضافه به داستانی کوتاه و مرتبط با کارنیج مطلق اختصاص داده شد. این صفحات مرموز و دلهره‌آور به نوعی تیزری برای خوانندگان بودند که نشان می‌داد اتفاقات بزرگی در پیش است. این صحنه‌های پساتیتراژی، به تدریج پیش‌زمینه و بستر داستانی را برای رویداد کارنیج مطلق مهیا کردند و به خوانندگان فرصتی دادند تا از سرنخ‌های کوچک و جذاب از آینده کارنیج مطلق سر در بیاورند. این حرکت خلاقانه مارول نه‌تنها خوانندگان قدیمی، بلکه مخاطبان جدیدی را هم به‌سمت این رویداد مهم جذب کرد. در ادامه به معرفی این کمیک ها می‌پردازیم.

شمارهٔ ۱۵ از سری «ونوم»

در این تک‌صفحه، شاهد اعزام تیمی تجسسی به مکان زیرزمینی اسرارآمیزی هستیم که قبلاً در سرگذشت ونوم: رهاشده معرفی شده بود. این تیم به‌محض رسیدن به آنجا، با موش‌های آلوده به سیمبیوت دارک کارنیج روبه‌رو می‌شود و درگیر یک حمله‌ی وحشیانه می‌گردند. در میان اعضای این تیم، یکی از افراد بداقبال موفق به فرار نمی‌شود و در نهایت به دام کارنیج می‌افتد.

این صحنه‌ی هولناک، علاوه بر تأکید بر گستردگی نفوذ سیمبیوت دارک کارنیج، این فرضیه را نیز قوت می‌بخشد که پای دولت یا ارگانی مرتبط، به وقایع کارنیج مطلق کشیده خواهد شد. احتمالاً این سازمان‌ها به‌دنبال کنترل یا از بین بردن تهدید کارنیج هستند، اما به نظر می‌رسد به‌جای کنترل اوضاع، خودشان در معرض تهدید بزرگی قرار گرفته‌اند. این اتفاق، نوید یک خط داستانی هیجان‌انگیز و گسترده‌تر را می‌دهد که احتمالاً در آن شاهد تقابل کارنیج با نیروهای نظامی و دولتی خواهیم بود.

شمارهٔ ۳ از سری «مردعنکبوتی سیمبیوتی»

در این صفحه، ما با آقای عکاسی مواجه می‌شویم که با کت و شلوار سبز لجنی‌اش به نیویورک آمده است تا یک "شروع تازه" را آغاز کند. در حین سفرش با اتوبوس، نوجوانی سیاه‌پوست از احساساتش و چالش‌های زندگی‌اش برای او صحبت می‌کند. به نظر می‌رسد این صحنه از نظر ظاهری کم‌اهمیت باشد، اما باید به ریشه‌های داستانی مارول و ارتباطات عمیق آن با شخصیت‌ها و وقایع نگاه کنیم.

این آقای عکاس می‌تواند به‌عنوان نمادی از بازگشت سیمبیوت ونوم و پیوند دوباره آن با گذشته‌اش عمل کند. سال ۱۹۸۴، در شمارهٔ ۲۵۸ از سری Amazing Spider-Man، پیتر پارکر متوجه می‌شود که لباس سیاه فضایی‌اش (سیمبیوت) نه‌تنها بر جسم او بلکه بر افکار و احساساتش نیز تأثیر می‌گذارد. در ادامه، او به رید ریچاردز و چهار شگفت‌انگیز مراجعه می‌کند تا این سیمبیوت را از خود جدا کند و به این ترتیب داستانی پر از تنش و درگیری‌های عاطفی آغاز می‌شود.

پس از جدا شدن سیمبیوت از پیتر، آن در محفظه‌ای در ساختمان بکستر نگهداری می‌شود، اما در شمارهٔ ۲۶۱ این محفظه به‌دلیل یک اشتباه فنی ترک می‌خورد و سیمبیوت ونوم آزاد می‌شود. این روند نشان‌دهنده‌ی چرخش‌های ناگهانی و غیرمنتظره‌ای است که همیشه در دنیای مارول وجود دارد و شخصیت‌ها به‌طور مکرر با گذشته و انتخاب‌هایشان روبه‌رو می‌شوند.

بنابراین، این صحنه از آقای عکاس ممکن است به‌نوعی به سیمبیوت‌ها و افرادی که به‌دنبال آغازهای جدید هستند اشاره داشته باشد و اینکه چطور تاریخ و گذشته می‌تواند در زندگی حال حاضر افراد تأثیر بگذارد. این نکته به‌ویژه در دنیای کارنیج مطلق که بر هویت‌ها و تجدید نظر در انتخاب‌ها تأکید دارد، بسیار مهم است.

در شمارهٔ ۹۸ از کمیک Peter Parker: The Spectacular Spider-Man، ما شاهد خروج سیمبیوت از ساختمان بکستر هستیم، که به‌دنبال اسپایدرمن می‌گردد. سپس در شمارهٔ ۹۹، سیمبیوت ونوم با یک فرد عادی و تصادفی پیوند می‌خورد تا ادامه‌ی مسیرش را دنبال کند. این فرد تصادفی همان آقای عکاس سبزپوش است که به تازگی به نیویورک آمده و به‌دنبال سوژه‌ای "شگفت‌انگیز" برای عکاسی است.

این دقت و توجه نویسندگان به جزئیات داستان‌های کلاسیک اسپایدرمن واقعاً حیرت‌انگیز است. آن‌ها با بازگشت به شخصیت‌ها و وقایع گذشته، نه‌تنها به غنای داستان کمک می‌کنند، بلکه باعث می‌شوند خوانندگان احساس کنند که همه‌چیز به‌هم‌پیوسته است. این رویکرد نشان‌دهنده‌ی پیچیدگی و عمق دنیای مارول است، جایی که هر شخصیت و هر داستان می‌تواند در زمان و مکان‌های مختلف دوباره به تصویر کشیده شود.

همچنین، طبق گفته‌های دانی کیتس و دیگر تهیه‌کنندگان کارنیج مطلق، این رویداد قرار است هر کسی را که با سیمبیوت‌ها پیوند خورده درگیر کند. این به‌معنای آن است که ما ممکن است شاهد ظهور شخصیت‌ها و داستان‌های جدیدی باشیم که به‌طور مستقیم با گذشته‌های مختلف دنیای سیمبیوت‌ها مرتبط‌اند. این ایده که هرکس که با یک سیمبیوت در ارتباط بوده به نوعی تحت تأثیر قرار می‌گیرد، فضایی جذاب و چالش‌برانگیز برای داستان ایجاد می‌کند و انتظارها را برای خوانندگان به اوج می‌رساند.

این نکته که آقای عکاس در واقع فردی است که به طور تصادفی با سیمبیوت پیوند می‌خورد، به داستان عمق و هیجان بیشتری می‌بخشد و ما را به یاد این می‌اندازد که در دنیای اسپایدرمن هیچ چیز تصادفی نیست و هر فرد می‌تواند به یک قهرمان یا ضدقهرمان تبدیل شود.

شمارهٔ ۱۴ از سری «ددپول»

در این تک‌صفحه از کمیک، ددپول در حال مبارزه با چهار شخصیت سیمبیوتی است که به‌نظر می‌رسد نسخه‌های آپدیت‌شدهٔ پنج سیمبیوتی هستند که «بنیاد حیات» (Life Foundation) از روی سیمبیوت ونوم ایجاد کرده است. این شخصیت‌ها شامل «لاشر»، «فیج»، «آگنی» و «رایوت» می‌شوند، اما جالب است که «اسکریم» در بین این چهار سیمبیوت حضور ندارد.

علاوه بر مبارزات ددپول، نکته جالب این است که به نظر می‌رسد او در خواب این سیمبیوت‌ها را دیده است. پس از بیدار شدن، ددپول با خبری در تلویزیون مواجه می‌شود که گزارشگری درباره مفقود شدن یک خانواده چهار نفره صحبت می‌کند. این نکته نشان می‌دهد که خواب ددپول و این رویدادها به هم مرتبط هستند و خواب او بی‌دلیل نبوده است.

پیش‌تر، ددپول در سری Deadpool vs. Carnage با این سیمبیوت‌ها دیدار کرده و در پایان داستان، آن‌ها با یک سگ ولگرد پیوند خورده بودند. حالا به‌نظر می‌رسد که این سیمبیوت‌ها با همان خانواده مفقود شده ارتباط دارند و احتمالاً آن‌ها را در اختیار گرفته‌اند.

همچنین، لازم به ذکر است که خانم «اسکریم» قرار است در یک عنوان فرعی اختصاصی به نام Absolute Carnage: Scream در این رویداد حضور یابد. چهار سیمبیوت دیگر نیز در عنوان فرعی Absolute Carnage: Separation Anxiety نقش خواهند داشت. این روابط و عنوان‌های فرعی به غنای داستان و پیچیدگی دنیای سیمبیوت‌ها کمک می‌کند و خوانندگان را بیشتر به خود جذب می‌کند.

شمارهٔ ۲۴ از سری «مردعنکبوتی شگفت‌انگیز»

در این صفحه، اسپایدرمن در حالی که بی‌خبر از خطرات در حال لذت بردن از ناهار پیتزا روی پشت‌بام خانه‌ای نشسته است، ناگهان با کبوتر آلوده به سیمبیوت دارک کارنیج مواجه می‌شود. این کبوتر، که به‌طور غیرمنتظره‌ای به او حمله می‌کند، ناهار او را می‌دزدد! این اتفاق نشان‌دهندهٔ گسترش شدید سیمبیوت دارک کارنیج در شهر است، چرا که این چند کبوتر به احتمال زیاد از تودهٔ سیمبیوت در تونل‌های زیرزمینی آلوده شده‌اند.

این صحنه جالب، تصویری از بحران و خطرات ناشی از گسترش سیمبیوت‌ها را به نمایش می‌گذارد و نشان می‌دهد که تهدید دارک کارنیج چقدر به قهرمانان مارول نزدیک است. با هرج و مرجی که این موجودات ایجاد می‌کنند، به نظر می‌رسد که اسپایدرمن باید برای مقابله با این خطر آماده باشد.

این بخش از جلد ۴ سری کمیک‌های «مردعنکبوتی شگفت‌انگیز» به قلم نیک اسپنسر، تلاشی عالی برای به تصویر کشیدن تأثیرات گسترش سیمبیوت‌ها بر زندگی روزمرهٔ شخصیت‌های محبوب مارول است. اگر به دنبال خواندن این کمیک هستید، می‌توانید آن را اینجا مطالعه کنید.

شمارهٔ ۱۱ از سری «چهار شگفت‌انگیز»

در این شماره، صحنه‌ای جالب از یک خانم (احتمالاً بی‌خانمان) را می‌بینیم که با ظاهری ژولیده پلاکاردی با عنوان "Carnage Rules!" (کارنیج معرکه است) در دست دارد و در حال صحبت دربارهٔ "تغییر" است. او می‌گوید: "تغییر دنبال بنگریم‌ـه... تغییر داره می‌آد دنبال‌ش..." این صحبت‌ها به وضوح نشان‌دهندهٔ هشدار او دربارهٔ آمدن کارنیج و تأثیرات ناشی از آن است.

به نظر می‌رسد که این خانم هم به احتمال زیاد به سیمبیوت دارک کارنیج آلوده شده و در حال پیش‌بینی رویدادهای وحشتناک آینده است. شخصیتی که با تلفن صحبت می‌کند، ممکن است تنها به این صحنه مرتبط باشد و به نظر می‌رسد که نویسنده قصد دارد به‌طور غیرمستقیم وضعیت وخیم را به تصویر بکشد. نکته جالب این است که «ثینگ» و دیگر اعضای «چهار شگفت‌انگیز» نیز از خطر کارنیج در امان نخواهند بود، زیرا ثینگ قبلاً نیز در داستان Carnage U.S.A به سیمبیوت کارنیج آلوده شده بود.

این اشاره به گذشته و ارتباطات بین شخصیت‌ها، عمق بیشتری به داستان می‌بخشد و نشان می‌دهد که کارنیج تنها یک تهدید برای مردان مردانه نیست، بلکه تمامی قهرمانان مارول، حتی آن‌هایی که به نظر قوی و نیرومند می‌آیند، تحت تأثیر این خطر قرار خواهند گرفت.

شمارهٔ ۲۰ از سری «هالک فنا ناپذیر»

در این صفحه، شاهد صحنه‌ای از نبش قبر ژنرال «تاندربولت راس» هستیم، که نه تنها یکی از برترین دشمنان «هالک» است، بلکه هویت «هالک قرمز» را نیز به دوش می‌کشد. به نظر می‌رسد که فرد یا افرادی ناشناس، احتمالاً همان مردم بیچاره‌ای که به سیمبیوت دارک کارنیج آلوده شده‌اند، به قبر او دستبرد زده‌اند. کسانی که مسئولیت کنترل قبر ژنرال راس را بر عهده داشته‌اند، به نظر می‌رسد خودشان به سیمبیوت دارک کارنیج آلوده شده‌اند یا دچار آسیب شده‌اند.

این وضعیت به ما یادآوری می‌کند که ژنرال راس در داستانی به نام Circle of Four، سیمبیوت ونوم را از «فلش تامپسون» و روح انتقام را از «گوست رایدر» قرض گرفت و به یک موجود ترکیبی از هالک، ونوم و گوست رایدر تبدیل شد. بنابراین، به احتمال زیاد انگیزه کارنیج از این کار، به دست آوردن نسخه ژنتیکی ونوم از DNA ژنرال راس است. این بدان معناست که کارنیج به دنبال قدرت‌های بیشتری است که بتواند از آن‌ها بهره‌برداری کند و احتمالاً نقشه‌های بزرگ‌تری برای گسترش نفوذ خود در دنیای قهرمانان مارول دارد.

این صحنه به خوبی نشان‌دهندهٔ خطرات و تبعات ناشی از حضور کارنیج و تأثیرات آن بر روی شخصیت‌های دیگر دنیای مارول است. با این حال، ارتباطات عمیق‌تر بین شخصیت‌ها و داستان‌های گذشته می‌تواند خواننده را بیشتر به تفکر وادارد که چه پیامدهایی برای قهرمانان و دنیای آن‌ها در پیش است.

شمارهٔ ۲ از سری «گربهٔ سیاه»

در شمارهٔ ۲ از سری کمیک «گربهٔ سیاه»، شاهد یک صحنه جالب و بامزه هستیم که به خوبی نشان‌دهندهٔ حضور و نفوذ سیمبیوت دارک کارنیج در دنیای مارول است. در این تک‌شماره، یک موش آلوده به سیمبیوت دارک کارنیج به آپارتمان فلیشیا هاردی، معروف به گربهٔ سیاه، سر می‌زند و به سرعت توسط گربه‌های او تحت تعقیب قرار می‌گیرد. این صحنه نشان‌دهندهٔ گسترش سریع و وحشتناک این موجودات در شهر است.

فلیشیا، که به عنوان یک شخصیت باهوش و قوی شناخته می‌شود، وقتی که متوجه می‌شود گربه‌هایش در حال تعقیب موش بخت‌برگشته هستند، با یک لنگه کفش به سرعت به صحنه می‌رسد و آن موش را به بیرون می‌اندازد. این صحنه به نوعی طنزآمیز و در عین حال تأثیرگذار است، زیرا نشان می‌دهد که حتی در لحظات عادی زندگی، خطرات ناشی از سیمبیوت‌ها همیشه در حال تهدید شخصیت‌های مارول هستند.

این داستان نه تنها به نوعی تداوم در خط داستانی رویداد کارنیج مطلق اشاره دارد، بلکه همچنین به شخصیت گربهٔ سیاه و روابط او با محیط اطرافش عمق بیشتری می‌بخشد. نشان دادن تعاملات شخصیت‌ها با خطرات و چالش‌های جدید، به نوعی نشان‌دهندهٔ این است که هیچ‌کس نمی‌تواند از تأثیرات کارنیج فرار کند، حتی اگر در حال زندگی روزمره خود باشند. این ویژگی‌ها و جزئیات کوچک هستند که باعث می‌شود دنیای مارول همچنان جذاب و پرجنب‌وجوش باقی بماند.

شمارهٔ ۷ از سری «مهاجمین»

در شمارهٔ ۷ از سری کمیک «مهاجمین» به قلم چیپ زدارسکی، شاهد یک صحنه بسیار هیجان‌انگیز و پرتنش هستیم که به وضوح گسترش رویداد کارنیج مطلق را به تصویر می‌کشد. در این صفحه، موش‌های آلوده به سیمبیوت دارک کارنیج به همراه گروهی از حیوانات و انسان‌های بی‌خانمان در اعماق اقیانوس دیده می‌شوند. همه این موجودات تحت کنترل کارنیج قرار دارند و به سمت مقر جدید انتقام‌جویان در قطب شمال در حال حرکت هستند.

یکی از نکات جالب این صحنه این است که یکی از انسان‌های آلوده نام «استیو راجرز» (کاپیتان آمریکا) را می‌برد. این اشاره نه تنها به عمق تأثیرات کارنیج بر دنیای مارول اشاره دارد، بلکه همچنین به پیوندهای عمیق شخصیت‌ها و تأثیرات متقابل آن‌ها بر یکدیگر می‌پردازد. همچنین، این تک‌صفحه به نوعی پیش‌درآمدی برای حضور انتقام‌جویان در رویداد کارنیج مطلق به شمار می‌رود و انتظار می‌رود که این داستان در عنوان فرعی «Absolute Carnage: Avengers» ادامه یابد.

شایان ذکر است که کاپیتان آمریکا قبلاً نیز در داستان «Carnage U.S.A» به سیمبیوت کارنیج آلوده شده بود، و این موضوع نشان‌دهندهٔ عمق تهدید کارنیج و تأثیر آن بر قهرمانان مارول است. به طور کلی، این شماره به خوبی نشان می‌دهد که چگونه دنیای مارول به دقت به هم پیوسته و در حال گسترش است، و اینکه چطور شخصیت‌ها و داستان‌ها در کنار هم به ایجاد یک روایت بزرگ‌تر کمک می‌کنند.

شمارهٔ ۸ از سری «کاپیتان مارول»

در این صفحه از کمیک، شاهد یک صحنه جالب و پرتنش هستیم که در آن «چویی» (Chewie)، گربهٔ معروف «کاپیتان مارول» به دنبال یکی از موش‌های آلوده به سیمبیوت می‌دود. در ادامه، تعداد زیادی از این موش‌ها به آپارتمان کارول دانورز (کاپیتان مارول) هجوم می‌آورند و به چویی بی‌پناه حمله می‌کنند! سوالی که به ذهن می‌رسد این است که آیا سیمبیوت به گربهٔ کاپیتان مارول هم نفوذ کرده و او را تحت کنترل کارنیج قرار داده است؟

با توجه به قدرت بالای چویی، این وضعیت می‌تواند عواقب جدی و هیجان‌انگیزی برای داستان داشته باشد. همچنین، باید به یاد داشته باشیم که کارول دانورز خودش زمانی با سیمبیوت ونوم پیوند خورده بود.

این موضوع نشان‌دهندهٔ ارتباط عمیق و پیچیدهٔ شخصیت‌ها و داستان‌ها در دنیای مارول است و می‌تواند به بروز تحولات جالبی در آیندهٔ داستان‌ها منجر شود. بدون شک، ادامهٔ این ماجرا می‌تواند برای طرفداران بسیار جذاب و هیجان‌انگیز باشد.

شمارهٔ ۲۲ از سری «انتقام‌جویان»

در این تک‌صفحه از کمیک، هاکای‌های دنیای مارول، یعنی «کلینت بارتون» و «کِیت بیشاپ»، را در دفتر کار هاکای (کیت بیشاپ) در گروه West Coast Avengers در شهر لس آنجلس می‌بینیم. آنها در حالی که بی‌خبر از خطرات پیش‌رو مشغول بازی تنیس روی میز هستند، به نظر می‌رسد که در دنیای پرتنش و پرهیاهوی مارول کمی وقت آزاد پیدا کرده‌اند. اما آرامش آن‌ها مدت زیادی طول نمی‌کشد، چرا که ناگهان سر و کلهٔ افراد بی‌خانمان آلوده به سیمبیوت دارک کارنیج پیدا می‌شود. این افراد به طور مستقیم به «کلینتون فرانسیس بارتون» (نام کامل هاکای) اشاره می‌کنند و به نظر می‌رسد که به دنبال او آمده‌اند.

این نشان‌دهندهٔ احتمال پیوستن گروه West Coast Avengers به این رویداد و درگیری آن‌ها با تهدید سیمبیوت کارنیج است. علاوه بر این، در یک پانل دیگر، تیتر اصلی یک روزنامه با عنوان «مهاجرت دسته‌جمعی بی‌خانمان‌ها؟!» به چشم می‌خورد. این نشان می‌دهد که نه تنها قهرمانان بلکه مردم عادی و مطبوعات نیز متوجه ناپدید شدن این افراد شده‌اند. این موضوع می‌تواند به شدت بر تنش‌های اجتماعی و نگرانی‌های عمومی در دنیای مارول تأثیر بگذارد و زمینه را برای بررسی عمیق‌تر موضوع بی‌خانمانی و خطراتی که این افراد با آن مواجه‌اند، فراهم کند.

با توجه به اینکه هاکای نیز در داستان Carnage U.S.A به سیمبیوت کارنیج آلوده شده بود، به نظر می‌رسد که دوباره شاهد عواقب این پیوند خواهیم بود و این می‌تواند به تحولات جذابی در داستان منجر شود.

در نهایت به نظر شما

  1. سرنوشت شخصیت‌های کلیدی چه خواهد بود؟

  2. چگونه قهرمانان می‌توانند با این تهدید مقابله کنند؟

  3. آیا کارنیج و دارک کارنیج اهداف مشابهی دارند یا اختلاف نظرهایی بین آن‌ها وجود دارد؟

  4. آیا به ظهور شخصیت‌های جدید یا بازگشت شخصیت‌های قدیمی در این داستان امیدی وجود دارد؟

شما هم می‌توانید سوالات خود را در بخش نظرات مطرح کنید تا بتوانیم به بررسی عمیق‌تر این داستان و شخصیت‌هایش بپردازیم. همچنین در صورتی که به محصولاتی همچون خرید اکشن فیگور و خرید لگو علاقه دارید حتما در فروشگاه اسباب بازی گردالو به گشت و گذار بپردازید.


نظرات کاربران
هنوز چیزی ثبت نشده!

منتظر مشارکت شما هستیم